عاشورا و تاسوعای حسینی
امسال اون جور که خودم دلم می خواست واقعا نتونستم در مجالس روضه شرکت کنم .از این موضوع هم خیلی ناراحتم.ولی چه کنم که نشد و من شرمنده شدم.اقا شهراد هم روز همایش شیر خواره ها دیر رسید (تقصیر مامی و پدرش بود).فقط با اون لباس سقایی بردیم اتلیه و عکس گرفتیم از شهراد خان که الهی فداش شم.پسرم هنوز بلد نیست سینه بزنه.وقتی صدای نوحه خوانی می شنید دست می زد.ما هرچی سینه می زدیم باز کار خودش رو می کرد.پارسال خیلی کوچولو بود .باورم نمی شه .خدایا شکرت.امیدوارم همه به حاجت دلشون برسن.امیییییییییین.عکسای قشنگ پسری رو هم می ذارم.
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی