شهرادشهراد، تا این لحظه: 10 سال و 9 ماه و 4 روز سن داره
شادی مادر شهراد جونشادی مادر شهراد جون، تا این لحظه: 37 سال و 11 ماه و 6 روز سن داره
وحید پدر شهراد جونوحید پدر شهراد جون، تا این لحظه: 43 سال و 7 ماه و 13 روز سن داره
پیوند عاشقانه ماپیوند عاشقانه ما، تا این لحظه: 15 سال و 5 ماه و 7 روز سن داره
شازدهشازده، تا این لحظه: 2 سال و 10 ماه و 1 روز سن داره
نی نی کوچکنی نی کوچک، تا این لحظه: 2 سال و 21 روز سن داره

شهراد بهترین هدیه آسمانی

ما یک خانواده هستیم

باکلی تاخیر اومدیم

1393/9/2 0:44
نویسنده : شادی
206 بازدید
اشتراک گذاری
  • شهراد بیمارستان دی ملاقات آقاجونسلاااااااااااااااااااااااااااااااااااااام به همه دوستای خوبمون.من و شهراد کوچولو اومدیم.البته جایی نرفته بودیم.همش تقصیر من بود.شرمنده.تو این مدت خیلی اتفاق ها افتاد.هم خوب و هم بد.از خوبش اول بگم .مامی شهراد ارشد قبول شد.هوررررررررررررررررررررررا.خیلی خوشحالم.البته درس خوندن با یه وروجک خیلی دشواره.یکی از اتفاق های نا خوشایندی که افتاد هم این بود که اقا جون اقا شهراد چند روزی به علت ناراحتی قلبی در بیمارستان بستری بودن.اوضاع قلبشون هم خوب نیست.دکتر ایشون رو عمل نکرد.دوستای گلم خواهش می کنم برای سلامتی اقا جون شهراد ما با دلای پاکتون دعا کنید.ممنون.جونم واستون بگه  اقا شهراد حسابی شیطون شده.و کارای با مزه زیادی انجام می ده.بیشتر و سایل رو می شناسه.و کامل منظورش رو می رسونه.عاشق جوراب و کفشه.بیرون رفتن که نگووووووووووووووووووو.عدد 10 رو می شناسه.و کافیه اسم عدد بیاری .سریعا می گه 10.وقتی خوابش میاد می ره تابش رو می کشه میاره و کوسن هم می ذاره توش و اشاره می کنه که بشونیمش داخل تاب.راستی 1دوست خیلی ناز نازی هم پیدا کرده که همسایمون هستش .بنیتا کوچولو که 3 ماه بزرگتره.بیشتر وقتمون رو با بنیتا و مامانش می گذرونیم.تو غذا خوردن خیلی بازی در میاره پسر ما و حتما باید قاشق دستش باشه و به من غذا بده.دیگه زندگی نذاشتههههههههه این گل پسر.روزها می گذره و من از این که مادر شدم بیشتر به خودم می بالم و خدا رو شکر گذارم.روزهای اول خیلی احساس ترس در وجودم بود اما خدا رو شکر الان امیدوارم و خیلی تجربه کسب کردم .دوستای گلم خیلی دوستون داریم.بوسسسسسسسسسسسسسس 
پسندها (1)

نظرات (0)