یلدای 93
ما امسال شب یلدا شمال بودیم.خونه دریایییییییییییکشنبه 4 صبح راه افتادیم.شما 6تو ماشین بیدار شدی.صندلیت رو هم جمع کرده بودیم.و همش تو بغلمون بودی.یعنی بغل مانلی.کلی شیطونی کردی تا خوابت برد.تو جاده کلی برف دیدیم و حسابی کییییییییییییییییییییییف کردیمساعت 8ونیم رسیدیم.وسیله هارو بردیم داخل و بخاری ها رو روشن کردیم.با اینکه 4ماهی می شد نرفته بودیم.ولی همه چی خوب بود و زود گرم شد.خلاصه بگم و بریم سراغ عکس ها.....راستی شهراد جونی رو بردیم اتلیه کلی عکس جدید گرفت.شب یلدا و کریسمس و.....هر وقت حاضر شد حتما می ذارمشونشب یلدای امسال دوست داشتم کیک هندوانه ای بگیرم اما تو شمال حتما باید از قبل سفارش می دادیم که ما هم متاسفانه نمی دونستیم و گفتیم حتما به وفور مثل شهر خودمون یافت می شه!ولی یه کیک خوشگل بالاخره پیدا کردمشب خیلی خوبی بود.پارسال شهراد جون من حسابی کوچولو بود و اون شب هم دل درد داشت و خیلی گریه می کرد.ولیییییییییییییییییی امسال ماشالله واسه خودش مردی شدهاین شب یلدا هم گذشت با کلی خاطره.مادربزرگ عزیزم هم کنار ما بود.بنده خدا مریضه دوستای خوبم لطفا براشون دعا کنید.جز بنده های پاک و بی ریایه خداست.ممنون
دومین شب یلدا در شمال جای دوستای گلم خالی بود.توی قلبم جا دارید.دوست داشتم میزم رو خیلی خوشگل تر می چیدم و لی امکاناتم و وقتم کم بود و خستگی راه هم تو تنمون بود.بازم خدا رو شکر که به خوبی سپری شد .بوسسسسسسسسسس برای دوست جونیام